وقتی حوض خانه ات میخشکد ماه به ناچار به حوض خانه دیگری میرود
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اگر تمامی ابر های آسمان ببارند گل های قالی نخواهند شکفت و این قانون زیر پا ماندن است
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
سر راه که باشی از زمین به آسمون هم بباره خیس می شی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به آسمان ها قسم دیگر نه حرفی از ستاره در میان بود نه پرنده ای در کار بود نه حوصله ای .به هفت پشت و هفت پشتِ خودم می خندم که پرواز را با بالهای فرشتگان تجربه کنم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من هرگز نمی نالم...قرنها نالیدن بس است...میخواهم فریاد بزنم...!اگر نتوانستم سكوت میكنم...
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
با چشمهای تو ... مرا به الماس ستارگان آسمان... نیازی نیست... این را به آسمان بگو
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
کاش نگفته بودم, دلم دیوانه نگاهیست ,که هیچ کدام از نگاههایش, سهم من نیست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
حالا که عشق بازی های تو بهانه شکستن دل منست،ناز شست عشق بازی ات، که آن همه دردت را خوردم و عاقبت به دردت نخوردم...................
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
با چشم تر اگه تو مه بشینی کسی شاید شیبح من ببینی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
می نوش که ندانی ز کجا آمده ای ..خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
می گن بخند تا دنیا بهت بخنده... اما نه خنده ابلهانه ای که باعث شه دنیا احمقانه بهت بخنده...
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ترس از دست دادنت از خود از دست دادنت بیشتر شکنجه ام داد.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
پس از تو می دونم اگه غم بمونه می ترسم که اشکام تموم شه
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
و من را تهی، در بر خویش می فشارد.. تا آرام به مرگ تکیه کنم.. دیگر نه می خواهم نه می خواهد. من را تاب ماندن در این برف نیست. من را تاب ماندن در این شهر نیست. من مرده ام.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
انسان هم میتونه دایره باشه هم یه خط راست...انتخاب با خودته،تا ابد دور خودت بچرخی یا تا بی نهایت ادامه بدی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من فقط يک غزل از تو خواسته بودم ? اينهمه مثنوي ناسروده به چه کار دنيايخسته من مي آيد ؟من باران مي خواستم ? تو دلت ابري هم حتي نبود من بودم ?تو نبودي .... مثل هميشه قصه ها و آنکه زير گنبد کبود قدم ميزد ? هنوزمهربان تر از همه بود
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در روزگاری زندگی میكنیم كه مردمانش به هر هوس و شهوتی عشق می گویند.... هرعریان و هر سیاه چشمی را زیبا می نامند....و هر جانور دو پایی را انسان میدانند
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گرچه آب رفته باز آيد به رود ماهي بيچاره اما مرده بود
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
یادم باشد و یادت نرود! من و تو برای یک بار ایستادن هزار بار افتادیم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چه زیبا شروع شد گفتم دوستت دارم ! چه صادقانه پذيرفتي چه فريبنده ! آغوشم برايت باز شد چه ابلهانه ! با تو خوش بودم چه كودكانه ! همه چيزم شدي چه حقيرانه ! نيازمندت شدم چه ناجوانمردانه ! به خاطر هیچ مرا ترك كردي چه بيرحمانه ! واژه غريب خداحافظي را گفتی و من سوختم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هیچ وقت نمی توانید با مشت گره کرده دست کسی را به گرمی بفشارید.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ما شبنم و اشكيم و روزي خدا مارا در تشنگي پراز مهر و محبتش خواهد نوشت
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گيرم که باخته ام اما کسي جرات ندارد به من دست بزند يا از صفحهء بازي بيرونم بيندازد شوخي نيست من شاه شطرنجم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عمرت را داده ای تا انی شوی که اکنون هستی . ارزشش را داشت
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آمار سایت